شاهزاده

به شاهزاده خبر دادند که جوان فقیری در شهر هست که بسیار به تو شباهت دارد ، دستور داد و جوان را به حضورش آوردند.
شاهزاده بر روی تخت نشسته بود ، بادی به غبغب انداخت و در حضور درباریان گفت: از سر و وضع فقیرانه ات که بگذریم ، بسیار به ما شباهت داری ، بگو ببینم مادرت قبلا در دربار خدمت نمی کرده است؟؟؟

درباریان خنده تمسخر آمیزی کردند و به جوان با تحقیر نگریستند

جوان لبخندی زد و گفت: اعلا حضرتا ، مادر من فلج مادر زاد است ، اما پدرم چندی باغبان شاه بوده است !

Top of Form

نظرات 1 + ارسال نظر
مجتبی دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:01 ب.ظ http://motavald-mehr.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد