اخرین شعری که گفتم

آخرین شعری که گفتم

باز یادم با تو بود

من که غرق خویش بودم

نمی دانم چه کس آنرا سرود

در خیالم می سرودم از تو باز

می گشودم پرده های رمز و راز

می زدم بر سیم سازم پنجه ای

می ساختم آهنگ  و شعر تازه ای

چون که شعرم

رو به پایان می رسید

پنجه هایم روی سازم می دوید

باز نغمه

نغمه چنگ تو بود

گوش کردم

آهنگ ، آهنگ تو بود

ساز می زد ، شعر می امد

ولی بی اختیار

دفترم افتاده از دستم ، کنار

این ترانه

خاطراتت زنده کرد

عطر تو پیچید در جانم

مرا دیوانه کرد

یک نفر من را

ز شعرم رانده بود

گوئیا یک قصه

از بی مهریت جا مانده بود

آخرین شعرم  همه یاد تو بود

من که غرق خویش بودم

نمی دانم چه کس آنرا سرود

نظرات 5 + ارسال نظر
مجتبی یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:26 ب.ظ http://motavald-mehr.blogsky.com

بسیار زیبا بود.
شعر از کی هست؟

مرسی .نمی دونم

آفتاب پرست یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:14 ب.ظ http://www.aftabparast.blogsky.com

اول شدنم رو جشن می گیرم!!!!!!!!!!!!!!!!!!1

عالی بود مثل همیشه
33247 رمز مطلب جدیدمه

ف...ا دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:29 ق.ظ http://fsattari.blogsky.com

قشنگ بود عزیز

el2ra2 سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:02 ب.ظ http://www.setareyesiah.mihanblog.com

پایان بندی زیبایی داشت..............اما بعضی جاها وزن بهم می ریخت.................زیبا بود..............مرسی............

ندا پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:31 ب.ظ http://http:/sheroghese.persianblog.ir

سلام

شعر از اقای امیر حسین امیریان است . کار ایشان شعرکهن است . چاپ 80

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد