محبت شدیدی که سابقا ابراز میکردم

محبت شدیدی که سابقا ابراز میکردم

دروغ وبی اساس بود و در حقیقت نفرت

به تو روز به روز زیادتر میشود و هرچه بیشتر ترا میشناسم

پستی و وقاحت تو بیشتر در نظرم آشکار میگردد در قلب خود احساس میکنم که ناچارباید از تو دور باشم

و هیچگاه فکر نکرده بودم که شریک زندگی تو باشد زیرا ملاقاتهاییکه اخیرا با تو کردم

طبیعت و زمانه روح پلیدت را آشکار ساخت

و بسیاری از اخلاق و صفات تو را به من شناساند

و میدانم که خشونت طبع و تند خوئی ترا بدبخت خواهد کرد

اگر عروسی ما سر بگیرد

مسلما همه عمر خود را با تو به پریشانی و بد ختی خواهم گذراند و بدون تو

عمر خود را در نهایت شادکامی طی خواهم کرد

در نظر داشته باش که روح من هیچگاه بتو رام نخواهد شد و نفرت و کینه ام پیوسته متوجه تواست این نکته را باید در نظر داشته باشی و بدانی که

از تو میخواهم آنچه را که گفته ام شوخی و مسخره نکنی و بدانی که

این نامه را از صمیم قلب مینویسم

و چقدر تاسف میخورم اگر باز هم در صدد دوستی با من باشی با نهایت نفرت

از تو میخواهم که از پاسخ دادن به این نامه خودداری کنی زیرا نامه های تو سراسر

 مهمل و دروغ است و نمیتوان گفت که دارای

لطف و حرارت میباشد بطور قطع بدان که همیشه

دشمن تو هستم و از تو بشدت متفنر هستم و نمیتوانم فکر کنم که

دوست صمیمی و وفادار تو هستم 

 


دوست خوبم اگر می خواهی بدانی که راز این نامه چه بوده است نامه را یک بار دیگر یک خط در میان بخون .

نظرات 7 + ارسال نظر
EL2RA2 دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:39 ب.ظ

اگه میشه گاهی هم از اون شعرهای کوتاهتون مثل قبل
بذارید
اون غمگینا رو خیلی دوست داشتم
به هر حال MEC از وب خوبتون

آلوچه سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:35 ق.ظ http://www.ye-aloche.blogfa.com

سلام چه باحال بود
ایول
.............

احمد سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:31 ب.ظ

ایول به این هنر

مجتبی سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:00 ب.ظ http://motavald-mehr.blogsky.com

یه کم جمله بندی هاش جور نبودن
در هر حال کار جالبی بود

حسین پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:22 ق.ظ http://1w1p.blogsky.com

از بالا به پایین از پایین به بالا از چپ به راست و از راست به چپ خوندمش ولی چیزی نفهمیدم.
-

حسین شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:41 ق.ظ http://1w1p.blogsky.com


چقده خوشگل بود.
منظورم نوشته هاست.
البته یه کم در هم بود ولی گرفتم چی شد
نگفتم واسه گروهبان گارسیا نامه نوشتی!!
میخوای باهاش ازدواج کنی؟
عروسیت ما رو دعوت میکنی؟
-
ممنون که درستش کردی.
همیشه شاد باشی زورو خانوم.

کامران محمدی یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:26 ب.ظ http://www.tapanjere.blogfa.comhttp://

با احترام دعوتید به خوانش:


""عاشقانه های یک کروموزوم...""

با سپاس...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد