قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم
مرا فریاد کن
شاملو
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پرواز خواهیم داد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی که نباشم
شاملو
این شاعر منو دیوانه میکنه
خیلی سعی کردم جلوی خودم رو بگیرم، اما...
مرسی که یاد خودم میندازیم
شاملو اسطوره ایست
خیلی اشعارش رو میخونم و لذت می برم
راستی یه پیشنهاد کتاب های عباس صفاری رو بخون شعر های سبک جدیدی داره
کبریت خیس یکیشونه
اگه به بلاگ شعرم هم سر بزنی ممنون میشم
راستی کامران محمدی تو لینگ باکس نسکافه ی من شعر های محشری داره ها!!!
این کامنت من چقدر شبیه بنر تبلیغات شد!!!!!!!
دقیقا...
من که عاشق شاملو ام
پیش منم بیا!
عکسای قشنگی انتخاب کردی
واقعا انتخاب چیزای خوب هم هنریه